جان مک تگارت الیس مک تگارت (John McTaggart Ellis McTaggart FBA)

جان مک تگارت الیس مک تگارت (John McTaggart Ellis McTaggart FBA) ([1304]1866[1245]-1925) فیلسوف ایدئالیست انگلیسی بود.

J. M. E. McTaggart

مک تگارت بیشتر عمرش را عضو و مدرس فلسفه در ترینیتی کالج، کمبریج بود. او یکی از برجسته‌ترین ایدئالیست‌های بریتانیایی بود و از فلسفه گئورگ ویلهلم فریدریش هگل دفاع می‌کرد.

مک تگارت به خاطر “ناب بودن زمان” (۱۹۰۸) شناخته شده است که در آن استدلال می‌کند، زمان غیرواقعی است. این اثر در طول قرن بیستم و تا قرن بیست و یکم مورد بحث گسترده قرار گرفته است.

فلسفه مک تگارت بر این ایده استوار است که واقعیت اساساً معنوی یا ذهنی است. او استدلال می کند که جهان فیزیکی یک توهم است و واقعیت واقعی قلمرو تفکر یا روح خالص است.

کار مک تگارت در توسعه ایدئالیسم تأثیرگذار بوده است، اما به دلیل اتکا به استدلال پیشینی و عدم وجود شواهد تجربی نیز مورد انتقاد قرار گرفته است.

پارادوکس مک تگارت

McTaggart's Paradox

مک تگارت امروزه بیشتر به خاطر تلاشش برای اثبات این موضوع که مفهوم ما از زمان شامل یک تناقض است و بنابراین واقعیت نمی تواند زمانی باشد، شناخته شده است. نتیجه این که ادراک ما از زمان یک توهم است و خود زمان صرفاً ایده آل است. استدلال او برای این نکته به طور عام به عنوان پارادوکس مک تگارت شناخته می شود.

این استدلال ابتدا در قالب یک مقاله در ژورنالی به نام “ناب بودن زمان” ([۱۲۸۷]۱۹۰۸) ظاهر شد، اما بعداً به عنوان فصل ۳۳، ‘زمان’، در جلد دوم اثر شاهکار پس از مرگ او، طبیعت وجود(The Nature of Existence)، منتشر شده در سال [۱۳۰۶]۱۹۲۷، دوباره ظاهر شد.

این پارادوکس بر اساس این مشاهده است که ما می توانیم به زمان به دو روش مختلف فکر کنیم: به عنوان سری رویدادهایی که گذشته، حال و آینده هستند، یا به عنوان یک کل واحد و تغییر ناپذیر. مک تگارت استدلال می کند که هر دوی این مفاهیم زمان متناقض هستند و بنابراین زمان باید غیرواقعی باشد.

این پارادوکس توسط فیلسوفان به طور گسترده مورد بحث و بررسی قرار گرفته است و هیچ اجماعی بر سر اعتبار یا عدم اعتبار آن وجود ندارد. با این حال، این اثر همچنان یک اثر مهم و تأثیرگذار در فلسفه زمان است.

سایر تاثیرات

علاوه بر کارش در مورد زمان، مک تگارت همچنین کمک های قابل توجهی به فلسفه دین و اخلاق کرد. او مدافع سرسخت ایدئالیسم شخصی بود، دیدگاهی که بر اساس آن واقعیت در نهایت از ذهن‌ها یا روح‌های فردی تشکیل شده است. او همچنین استدلال کرد که اخلاق بر اساس ایده خودشناسی و فرآیند تبدیل شدن به بهترین نسخه از خود، استوار است.

کار مک تگارت در زمینه های مختلف از جمله فلسفه، الهیات و اخلاق تأثیرگذار بوده است. او یکی از مهم ترین فیلسوفان ایدئالیست بریتانیایی محسوب می شود و آثار او همچنان مورد مطالعه و بحث قرار می گیرد.